عاشقانه

دست نوشته من

امروزو یادت نره.....

۱,۳۸۵ بازديد

امروزو یادت باشه / این لحظه ی غمگینُ

این بغض نفس گیرو / این سکوت سنگینُ

 امروزو یادت باشه / این حال پریشونو

این لرزش دستارو / این چشمای گریونو

 حالا که ازم سیری / امروزو یادت باشه

حالا که داری می ری / امروزو یادت باشه

 امروز که خوشحالی / می خندی و رد می شی

چشماتو روی اشکام / می بندی و رد می شی

 امروزو یادت باشه / یادت باشه حرفامو

یادت باشه من بی تو /هر ثانیه تنهامو

 چش به راهتم هر روز/ تا وقتی که برگردی

امروزو یادت باشه / امروز خطا کردی

امتحان عاشقی

۱,۴۷۰ بازديد

امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا
از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد
.
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود، در دلِ سنگش اثر نکرد!

من از عالم تنهایی

۱,۶۱۳ بازديد

من از عالم تو را تنها گزیدم

روا داری که من غمگین نشینم ؟!

بی قرار توام

۱,۷۳۲ بازديد

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق

وسکوت تو جواب همه مسئله هاست

به خدا حافظی تلخ تو سوگند

۱,۴۷۹ بازديد

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع، ولی لب هایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچ کس… هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه “خداوند” نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

غزلی کنج دلم زندانی

۱,۴۲۸ بازديد

باز امشب غزلی کنج دلم زندانی است

آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

هیچ کسی تلخی لبخند مرا درک نکرد

های های دل دیوانه ی من پنهانی است

شعر عاشقانه بهترین جای توست

۱,۴۵۹ بازديد

بهترین جای دنیاست
آغوش چشمانت
آن جا که دلم
رؤیا به پا می کند
در حصار لب هایت
بهشتی به پهنای
از بوسه تا عشق !

شعر عاشقانه عاشق

۱,۶۱۶ بازديد

بیـاد داشته باش که 

انسانـها در کنار هم 
عاشقند و دور از هم 
عاشــق تـر!❤️

هر جا که باشی!
هر کجا که باشم!

"دوستت دارم" ...!!

شعر عاشقانه بوسه

۱,۵۵۵ بازديد

منو با بوسه دعوت کن به آغوشی که رویامه...
که وقتی با منی تنها همین جای جهان جامه...
منو با بوسه دعوت کن به یک رویای طولانی...
به یک آرامش مطلق تو یک دریای طوفانی...
یه امشب کام دنیامو به کندوی عسل وا کن...
می خوام برگردم از دنیا تو رومو به بغل وا کن...
تو در من زندگی کردی تو این دریا رو می فهمی...
خودت درگیر طوفانی تو این دریا رو می فهمی...
بزار باور کنم هستی بزار برگردم از کابوس...
بزار پیدا کنم ماه و میون این همه فانوس...
بزار فردای دنیامو به دستای تو بسپارم...
واسه پروانگی کردن من این دستا رو کم دارم...
تو در من زندگی کردی تو این دریا رو می فهمی...
خودت درگیر طوفانی تو این دریا رو می فهمی!


شعر دلتنگی

۱,۹۵۷ بازديد

به عاشقان و معشوقه های شهر بگویید...

دلبری برای یکدیگر را...

بگذارند به وقت تنهاییشان!

خیابان،مترو و تاکسی جای دست کشیدن روی ابرو...

سر روی شانه گذاشتن. و لمس شال و گیسو نیست...

شاید یک نفر چشمانش را بست...

شاید یک نفر خاطرش پر کشید...

شاید یک نفر دلش رفت...

شاید یک نفر دلش تنگ شد