بیا پیشم بمون تنها نمونم میخوام تا ابد برات بخونم
میخوام بگم عشق پر زده تو دل من کلی غم زده
اگه بیای بمونی پیشم تا ابد راضی میشم
ته نشین شده عشقی که ما داشتیم شمع و پروانه که سوختن ما کاشتیم
عشق از سه حرف تشکیل شده ع.ش.ق اینجوری تعریف شده
علاقه ی شدید قلبی معنیش شده دوست داشتن با عشق در گیر شده
عشق پر زده تنهام میای پیشم فردا
مثال عشقمون مثل ادم و حوا عشق پر زده تو رو خدا برگرد دیدی
با من قدم بزن, حالا که با منی
حالا که بغضی ام , حالا که سهممی
با من قدم بزن, می لرزه دست و پام
بی تو کجا برم؟ بی تو کجا بیام؟
دست منو بگیر , کنار من بشین
من عاشق توام, حال منو ببین
از دلهره نگو , از خستگی پرم
بی تو می شینمو و روزا رو میشمورم..
تا خیمهی تقرّب تو پر کشیده ایم
تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم
آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست
در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم
با عطر سیب پیرهنت مست می شویم
شیدائی قبیلهی عشق و عقیده ایم
دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته ایم
وقتی بهشت را به نگاه تو دیده ایم
همیشه ساده می بازد
همیشه لشکر اندوه
به قلب ساده می تازد
من آن سبزم که رستن را
تو آخر بردی از یادم
چه ساده هستی خود را
به باد سادگی دادم
درون خود شکستم زود
دریغا سهم من از عشق
قفس با حجم کوچک بود
عاشقم مـن ، عاشقی بیقـرارم کس ندارد ، خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم مِهـر تو ای مه ، آرزومندم بـــــر تـــــو پــابـنـــدم
از تـو وفــا خواهم من زخدا خواهم تا بهرهت بازم ، جان
تـا بـهتـو پیـوستم از همه بگسستم برتو فدا سازم ، جان
....................
عاشقم مـن ، عاشقی بیقـرارم کس ندارد ، خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم مِهـر تو ای مه ، آرزومندم بـــــر تـــــو پــابـنـــدم
خیز و با من ، در افقها سفر کُن دلنوازی ، چون نسیم سحر کُن
ساز دل را ، نغمهگر کُن همچو بلبل ، نغمه سر کُن
نغمهگر کُن ، همچو بلبل ، نغمه سر کُن
اما خورشید می تابه، مثل یه روز عادی
چطور هنوز پرنده، داره هوای پرواز
چطور هنوز قناری، سر می ده بانگ آواز
مگر خبر ندارن، تو رفتی از کنارم
چرا بهت نگفتن، بی تو چه حالی دارم
به چشم خسته من، آسمون از سنگ شده
لعنت به این تنهایی، دلم برات تنگ شده
آفتاب نشسته روی، گلهای سرخ قالی
خیال تو کنارم، تو این اتاق خالی
سنگ می بارد نیزه می آید (2)
مانده تنها حسین سوی او بی امان (2)
سنگ می بارد نیزه می آید (2)
گه نظر می کند او سوی خیمه ها
گه سوی علقمه می نماید نگاه
شده تنها حسین این امیر سپاه
صف به صف گرد او لشگر کوفیان
مانده تنها حسین سوی او بی امان (2)
سنگ می بارد نیزه می آید (2)
بدون تو نیست بودم امشب می خوام هست بشم
یه جون نا قابلی هست بذارفدای تو بشه
بیفته زیر قدمات تاخاک پای تو بشه
کهنه شراب کهنه شراب امشب بال و پرم بده
حرف نگفته خیلیه جرات بیشترم بده
امشب می خوام حرف بزنم خنده کنم گریه کنم
لطفی کن ای ساقی و می چندین برابرم بده
امشب می خوام مست بشم عاشق یک دست بشم
بدون تو نیست بودم امشب می خوام هست بشم
آغــوش تو به غیره من بـه روی هیچکی وا نــــکـــن
منــو از ایـن دلخوشی و آرامــــشــم جـدا نـکــــــــن
مــن بــرای بـا تو بودن پـره عشق و خواهـــــشـــم