دوشنبه ۱۲ تیر ۹۶ | ۱۱:۲۹ ۳,۴۲۱ بازديد
تنها
هنگامی که خاطره ات را می بوسم
درمی یابم دیری است که مرده ام
چرا که لبان خود را از پیشانی خاطره ی تو سردتر می یابم
از پیشانی خاطره ی تو
ای یار
ای شاخه ی جدامانده ی من
تنها
هنگامی که خاطره ات را می بوسم
درمی یابم دیری است که مرده ام
چرا که لبان خود را از پیشانی خاطره ی تو سردتر می یابم
از پیشانی خاطره ی تو
ای یار
ای شاخه ی جدامانده ی من
به زمستان فکر می کنم و
نداشتنت
فکرِ شبهای بلندش
تنم را می لرزاند
تو زردیِ روزگار
امروزتون
به سرخی سیب باشه
انشا الله … !